من یک دابای هستم

یک دابای می ماند

من یک دابای هستم

یک دابای می ماند

اصلا

اصلا نمی دونم چرا به وضع اسفناکی دارم به اتفاقات بد گذشته ام فکر می کنم و بزرگشون می کنم برای خودم.. مدام می خوام بزنم تو دهن اینو اون... بوژی امروز می گفت کینه شتری داری .. به فکرم انداخت که شاید واقعا کینه اس... من اوایل اصلا اینجوری نبودم.. از هرچیزی از هر بدی به راحتی می گذشتم و می بخشیدم.. چی شد که به این روز افتادم که هر بدی که در حقم می شه رو یادم نمیره و همه اش می خوام به بدترین وجه ممکن جواب پس بدم... باید بشینم و رو خودم کار کنم.. اینجور یکه نمیشه زندگی کرد؟ میشه؟

نظرات 1 + ارسال نظر
بهارخانم پنج‌شنبه 23 شهریور 1396 ساعت 23:20

نه دوستت اشتباه کرده ... شاید حالش خوب نبوده یه ی چیز ی گفته اتفاقا تو کینه ای نیستی ولی نمی دونم چرا سر قضیه این دوستت و خواستگارات انقدر حساسی...

نه خوب... اینکه دلگیر باشی یه چیزه اینکه مدام بخوای ضربه بزنی یه چیز دیگه...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.