من یک دابای هستم

یک دابای می ماند

من یک دابای هستم

یک دابای می ماند

این روزها رو دوست دارم

اره این روزهای پاییزی رو دوست دارم.. هرچند که هوا زیاد سرد نیست.. هرچند که هنوز نمی تونم تیپ پاییزی مورد علاقه ام رو بزنم.. هرچند دلم شدیدا کیف و بوت تازه می خواد که البته هر دو پسندیدم و فقط کافیه بخرم.. بلی.. می رم می خرم.. فقط برای دل زیبای خودم.. اینکه چندین سال مدام به خودم قحطی ارزو و خرید داده ام..

وبلاگها رو هم می خونم.. ادیسه و سیندی و مریم و نیکادل و بهار .. همین و بس... توی تلگرام فقط چند نفری هستن..

این روزها رو دوست دارم.. هرچند کشدار نیست و اون پاییز دل انگیزی که همیشه انتظارش رو داشتم نیست ولی دوست دارم.. کارم رو دوست دارم.. رفت و امدهامو دوست دارم.. خودم رو دوست دارم..

اهان.. یک خبر بد.. گفته بودم ساناز حامله اس؟ همون دوستم که نیش زد.. بچه اش مرده.. توی شکمش.. گفتیم برویم ببینیمش گفت خونه مامانشه.. منم از اولش هم با اصرار کاری نداشتم.. هرگز اصرار نمی کنم.. خب از اولش هم از اینکه کسی بره حتی خونه باباش راحت نبوده.. ولی شما رو شاهد می گیرم اگه یه بار دیگه بیاد نیش بزنه بزنم دهن مهنشو صاف کنم... گفتم بهتون..


نظرات 1 + ارسال نظر
بهارخانم چهارشنبه 17 آبان 1396 ساعت 01:20

خیلی عالیه .... تازه منم تورو دوست دارم

خیلی دوستت دارم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.